تولدت مبارک زیباترین عشق دنیا
مامانی خجالت زده
سلام به قند عسل مامان محراب ناز من مامان جون من شرمنده ام که با دو روز تاخیر دارم تولدت رو تبریک میگم البته تو وبلاگت مامانی راستش برات تولدم نگرفتیم اخه محرم و صفر بود گذاشتیم برای بعد محرم یه تولد مفصل بگیریم برات من وببخش بخدا این چند روزه خیلی سرم شلوغه امتحانام شروع شده بعدم باید بریم یه خونه دیگه تا اثاث کشی نکنیم و جابجا نشیم من خیالم راحت نمیشه گل بی خارم منم میدونم که تو به بزرگی خودت منو می بخشی نازنینم انشاالله زنده باشم و دامادیتو ببینم قشنگم..............
نویسنده :
مامان فاطمه
12:29
سه روز مونده به تولد جیگر بلااااااااااااااا مامان
سلام به قشنگ ترین و زیبا ترین عشق دنیا ماه نازم سه روز به تولدت مونده البته نمیخوام برای گلم تولد بگیرم میخوام بزارم برای بعد محرم و صفر ببخشید که دیر دیر به وبلاگت میام اخه این چند وقتی خیلی سرم شلوغه امتحانام نزدیکه اثاث کشی هم داریم حوصله ام نمیگیره برات بنویسم بازم بهت سر میزنم فعلا...................
نویسنده :
مامان فاطمه
13:23
شکر پنیر مامان مریض شده
مسابقه نی نی محرم
فرشته خونه ما اینم لینک مسابقه http://2nyaienafis.niniweblog.com/post1412.php ...
نویسنده :
مامان فاطمه
22:29
اومدن خان دایی محراب از اصفهان
سلام به دنیای زیبای مامانی الهی من فدای اون قد و بالات بشم مامان فدا یه خبر خوش دارم و من خیلی خوشحالم چون داداشی عزیزم وخان دایی شما امروز از اصفهان اومد البته دیروز اومد امروز تونست بعد از بازی بیاد خونه گل نازم اخه امروز تیمشون با قایمشهری ها بازی داشت البته از شانس بد باختن وقتی بابایی و پدر جون و خان دایی اومدن خونه شما لالا بودین (اخه بابا وپدر جون رفتن بازی خان دایی رو دیدن وقتی خان دایی رو دیدی نیشت که تا بناگوش باز شد بعد هی میگفتی دددد اخ که من فدات بشم هر جا که خان دایی میرفت تو میرفتی زیر پاش که تو رو بغل بگیره گل ناز من
نویسنده :
مامان فاطمه
20:23
عید قربون امسال متفاوت تر از پارسال
سلام به ماه من:جینگیلی مامان اولین عید قربون زندگیتو و بهت تبریک میگم و من وبابایی خدا رو هزاران بار شکر میکنیم که تو رو از بهشت برای ما فرستاد تا زندگی ما با وجود تو روشن بشه عید قربون امسال با عید قربون پارسال یه تفاوت کوچولو موچولو داشت اونم این بود که پارسال تو شکمم بودی و فقط منو تو باهم بودیم هیچ کس بین من وتو نبود فقط فقط منو تو بودیم باهم عشق بازی میکردیم ولی امسال دیگه برای همه شدی در کنارشم عشق منی عمر منی حالا برات ازعید امسال بگم منو تو بابایی با پدرجون اینا (پدر بابایی) وعمه سمیه وامیر رضا صبح رفتیم جنگل نور خیلی هم بهمون خوش گذشت چادر مسافرتی رو باز کرده بودیم تو هم هی میرفتی تو ش سرتو میذاشتی بیرون میگفتی دددددددددد ع...
نویسنده :
مامان فاطمه
11:07